شاید همانند یک دهه پیش که رهبر انقلاب با عنوان شهید مطهری و علامه طباطبایی زمان از آیتالله مصباح تجلیل نمودند و علم مبارزه با انحرافات را به دست ایشان سپردند، سفر مقام معظم رهبری درسال ۸۹ به قم،تدارکی برای ...
شهاب ثاقب
در سوره مبارکه صافات میخوانیم: «إِنَّا زَیَّنَّا السَّمَاء الدُّنْیَا بِزِینَةٍ الْکَوَاکِبِ (6) وَحِفْظاً مِّن کُلِّ شَیْطَانٍ مَّارِدٍ (7) لَا یَسَّمَّعُونَ إِلَى الْمَلَإِ الْأَعْلَى وَیُقْذَفُونَ مِن کُلِّ جَانِبٍ (8) دُحُوراً وَلَهُمْ عَذَابٌ وَاصِبٌ (9) إِلَّا مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ ثَاقِبٌ (10)»
به گزارش شبستان، مفسران در تفسیر آیه دهم و به طور خاص ،مقصود از «شهاب ثاقب» نظرات مختلفی ارائه داده اند به طور مثال علامه طباطبایى در تفسیر المیزان، ج 14، ص 138 مىفرماید: آنچه به عنوان احتمال مىتوان گفت، این است که این گونه بیانات در کلام الهى از قبیل مثالهایى است که براى روشن شدن حقایق غیرحسى در لباس حسى ذکر مىشود و امثال این تعبیرات در قرآن فراوان است. بنابراین منظور از آسمان که جایگاه فرشتگان است، عالم ملکوتى و ماوراء طبیعى است و منظور از نزدیک شدن شیاطین براى استراق سمع و رانده شدن آنها به وسیله شهاب، آن است که آنها مىخواهند به جهانِ فرشتگان نزدیک شوند تا از اسرار خلقت و حوادث آینده آگاهى یابند، ولى فرشتگان شیاطین را با انوار ملکوتى که تاب تحمل آن را ندارند مىرانند. اما تفسیر دیگری که شایسته تامل بیشتری است ، در تفسیر نمونه، ج 11، ص 49 - 51 آمده که: «منظور از آسمان، آسمان حقایق و معنویت و ایمان است و شیاطین همان وسوسهگران هستند که مىکوشند به این محدوده راه یابند و به اغواى مؤمنانِ به حق بپردازند، اما مردان الهى و رهبران حق از پیامبران و امامان گرفته تا دانشمندان متعهد با امواج نیرومند علم و تقوا و قلمشان به آنها هجوم مىبرند و آنها را از نزدیک شدن به این آسمان مىرانند.»
هم چنین لازم است یادآوری شود که «شهاب» در اصل به معنى شعلهاى است که ازآتش افروخته زبانه مىکشد، و به شعلههاى آتشینى که در آسمان بصورت خط ممتد دیده مىشود نیز مىگویند. و «ثاقب»بمعنى نافذ و سوراخ کننده است.
به هرحال حتی اگر نظر صریح مفسران را هم مورد توجه قرار ندهیم،بازخوانی تاریخ مواجهه جریان حق و جریان باطل ما را با شخصیت هایی آشنا میکند که از علم و دانش خود در راه هدف مقدس شبهه زدایی و روشنگری جریان حق استفاده کرده و چه بسا تمام هستی و آبرو و جان خود را در این راه فدا کرده اند.در تاریخ معاصر ایران،روشنگری های شهید مطهری علیه مارکسیست ها،سکولارها،فرقانی ها و طرفداران اسلام التقاطی و اسلام منهای روحانیت،بزرگترین مصداق از عالمانی است که در برابر انحرافات ،سرمایه علمی خود را همچون سراجی روشنگر ،در طبق اخلاص گذاشتند و میگذارند.شاید به این دلیل میتوان به این سبک از روشنگری عنوان «شهاب ثاقب» را اطلاق نمود که هم روشنگر است و سوزاننده و نافذ و هم رسوخ کننده.رسوخ افکار شهید مطهری چنان بود که در فتنه هجوم شبهات بهترین دستگاه معرفتی را برای طیف وسیعی از اقشار مردم ـ از دبستان تا اساتید دانشگاه ـ فراهم مینمود. و در سوزندگی مکتب شهید مطهری همین نکته بس که ملتقطان تحمل ننموده و ایشان را ترور کردند.
علی(ع) مصلحت میداند که ابوذر به صراحت فریاد کشد
تحلیل گران تاریخ صدر اسلام به نکته ای اشاره میکنند که معیاری کلیدی در درک نحوه مدیریتی ولی الهی است.در دوران غصب حکومت الهی و دورانی که انحرافات یکی پس از دیگری به اسلام ناب محمدی حمله ور شده بود ،گرچه حضرت امیر المومنین به صرافت و تدبیر در صدد حفاظت از شالوده آموزه های دینی بودند اما بنا بر مصلحت جایگاه حساس و ویژه ایشان در میان مسلمانان و دلایل دیگری که به ذهن میرسد و بسیاری دیگر که از دسترس افکار ما کوتاه است، وظیفه صراحت انتقاد از کجروی ها به جناب ابوذر واگذار شده بود.هنگامی که ابوذر استخوان بر سر کعب الاحبارها میکوبید و برسر خلیفه سوم فریاد میزد و در کاخ معاویه او را رسوا میکرد ،علی (ع) با تمجید و تکریم های صریح از ابوذر به طور ضمنی انتقادات و روشنگری های ایشان را تایید مینمود.و خطاب به ابوذر میفرمود: "انک غضبت لله فارج من غضبت له آن القوم خافوک علی دنیاهم و خفتهم علی دینک (نهج البلاغه، خطبه 130)
ای اباذر! تو برای خدا خشم گرفتی و پاداش عمل خود را نیز به خدایی که برای او خشم گرفتی امیدوار باش، این مردم (خلیفه و اطرافیانش) از تو برای دنیایشان ترسیدند و تو برای دینت نگران بودی"
در زمان حضرت امام نیز رویکردی مشابه در مقایسه عملکرد امام با روشنگری های شهید مطهری و شهید بهشتی مشاهده میشد.امروز نیز به همان دلیلی که مصلحت نبود آن زمان شخص حضرت امام(ره) در برابر برخی از انحرافات با صراحت موضع گیری کنند وتیغ برنده استدلال و صراحت امثال شهید مطهری ها این وظیفه را به دوش میکشید ،احساس میشود به طور مشخص تاییدها و تمجیدهای بی مثال رهبر انقلاب اسلامی از علامه مصباح یزدی در راستای این تحلیل قرار دارد.(در بخش پایانی این مطلب همه تمجیدهای بی نظیر رهبر انقلاب از آیت الله مصباح را بخوانید)رهبر معظم انقلاب در اوج فتنه های دوران موسوم به اصلاحات که حضرت آیت الله مصباح با روشنگری های خود علیه آن جریان سکولار مورد هجوم سنگین ترین تهمت ها و هجمه ها قرار داشت،فرمودند:
«بنده نزدیک به چهل سال است که جناب آقای مصباح را می شناسم و به ایشان به عنوان یک فقیه، فیلسوف، متفکر و صاحبنظر در مسائل اساسی اسلام ارادت قلبی دارم اگر خداوند متعال به نسل کنونی ما این توفیق را نداد که از شخصیت هایی مانند علامه طباطبایی و شهید مطهری استفاده کند، اما به لطف خدا این شخصیت عزیز و عظیم القدر، خلاء آن عزیزان را در زمان ما پر می کند.»(شهریور 78 )
دوران گذشت و تحت رهبری مدبرانه و حکیمانه مقام معظم رهبری و روشنگریها و بصیرتافزاییهای دغدغهمندان و عالمان –علیالاخصوص حضرت آیتالله مصباح- موج دوم انقلاب اسلامی با پیروزی اصولگرایان رقم خورد. پیروزی سوم تیر 84 و تشکیل دولت اصولگرای مورد خواست مردم و مطابق با آرمانهای حضرت امام در حالی شکل گرفت که خواص و عوام میدانستند بزرگترین حامی دکتر محمود احمدینژاد، عمار فیلسوف انقلاب ایتالله مصباح بود. هنوز به یاد داریم که ایشان قبل از انتخابات نهم ریاستجمهوری میگفت: «اگر فردی مثل رجایی را پیدا کنیم او را روی سر میگذاریم و خیلی از این عمامه به سرها را فدای او میکنیم» و همچنین به یاد داریم که دکتر احمدینژاد پس از پیروزی در انتخابات در جمع فعالان ستادهای انتخاباتی خود گفت: «تئوریسین این دولت آیتالله مصباح است». موفقیتهای چشمگیر و فراموشنشدنی دولت نهم که موجب افتخار و تمجید رهبری و رضایت مردم شد هیچگاه از اذهان پاک نمیشود. حکایت پیروزیها و سلسله فتح و فتوح ادامه داشت که بحث ناخوشایند جریان انحرافی در دولت دهم به وجود آمد. گرچه رهبر معظم انقلاب، حضرت آیتالله مصباح و بسیاری از دلسوزان و دغدغهمندان در گذشته نیز نسبت به ورود و قدرت یافتن این جریان که به محوریت فرد خاص خود منتسب کردهای به رییسجمهور انجام میگیرد، هشدار داده بودند ولی اوضاع به این کجا کشیده شد که به طور محسوسی حمایتهای صریح و بیپرده و تمجیدهایی از جنس انقلابی و گفتمان امام و ایدلوئوژیک رهبر انقلاب از دولت و رییسجمهور کمرنگ شد و جای خود را به حمایتهای کلی و کاری و کارکردی از دولت داد. در این میان بود که سفر مقام معظم رهبری به قم صورت گرفت و در این سفر تجلیل قاطعی از شخصیت آیتالله مصباح توسط رهبر انقلاب صورت گرفت.هم چنین در سفر اسفند ماه 89 معظم له به قم ایشان فرمودند:
«بنده هم به سهم خودم قدر آقای مصباح را میدانم. واقعا میدانم که ایشان در کشور و برای اسلام چه وزنهای هستند و حقا و انصافا ما امروز نظیر ایشان را – حالا به این تعبیر بگوییم – خیلی نادر نظیر آقای مصباح ممکن است وجود داشته باشد با این وزانت علمی و عمق علمی و احاطه و وسعت و با این آگاهی و بینش و صفا.»رهبر معظم انقلاب تصریح کردند: «این سه جهت در ایشان جمع است؛ هم علم، هم بصیرت به معنای حقیقی کلمه و هم صفا. این سه تا با هم در وجود ایشان خیلی ارزشمند است. خداوند متعال انشاء ا... وجود ایشان را برای ما و انقلاب محفوظ بدارد و وجود ایشان را سالم بدارد تا همه بتوانند از برکات ایشان استفاده نمایند. »
سفر حضرت آقا به قم در مهر ماه 89 با حاشیههایی همراه بود فیالمثل از قول یکی از بزرگان علمای قم نقل شده که گویی هدف حضرت آقا از سفر به قم تجلیل از آیتالله مصباح بود و بس. این نکات ما را به این تحلیل میرساند که شاید همانند یک دهه پیش که رهبر انقلاب با عنوان شهید مطهری و علامه طباطبایی زمان از آیتالله مصباح تجلیل نمودند و علم مبارزه با انحرافات را به دست ایشان سپردند، سفر مقام معظم رهبری در سال 89 به قم، تدارکی برای مقابله با انحرافات سال 90 بوده باشد. در این روزها که متأسفانه شاهد هستیم روزنامه رسمی دولت –ایران- همانند دولت اصلاحات به آیتالله مصباح تهمتها ناروا میبندد باید به یاد آوریم و تأمل کنیم که چه شد که اوضاع به اینجا کشیده شد؟
به هر حال آنچه در ادامه میآید بازخوانی انتقادات عالمی است که روزگاری مهمترین و بلاشک مهمترین حامی رییسجمهور و دولت مکتبی او بود.و امروز ناصحانه از یک جریان نفوذی و منحرف انتقاد عالمانه میکند. آنچه در این میان نباید فراموش کرد این است که این هشدارهای دلسوزانه از وظایف ذاتی علما و روشنگری های «شهاب ثاقب» است در بزنگاه های تاریخ و گردنه های حساس عقیدتی و سیاسی نه بازی های معطوف به قدرت.
تشکیلاتی فراماسونری در کشور درحال شکل گرفتن است
24/1/90
«خطری که من احساس میکنم شدیدترین خطری است که تا به حال اسلام را تهدید کرده است و آن هم از سوی نفوذیهایی است که در بین خودیها در حال رشد هستند. ... امروزه در دورن جامعه ما تشکیلاتی فراماسونری در حال شکل گرفتن است، و همانطور که در دوران مشروطه، فراماسونری با شعار قرآن و اسلام پیش آمد، امروز نیز فراماسونری با شعارهای انقلاب و اسلام جلوه میکند و تحت پوشش آن حرف خود را بیان میکند، یعنی قالب را حفظ و محتوا را عوض میکند. ... چگونه کسی که در عمرش با عالمی ارتباط نداشته و علاوه بر آن هر روز ضربهای به اسلام میزند، میتواند برای اسلام مفید باشد، و معلوم نیست چه شده که برخی نیز به آنها دل بستهاند! ... اگر تنبلی کنیم زمانی از خواب غفلت بیدار میشویم که تیرگی فتنه همه جا را فراگرفته است و میبینیم همان کسانی فتنه را آغاز کردهاند که خود پرورش دادهایم. این عزل و نصبها از کجا در میآید؟ این حرفهای ملیگرایانه و مکتب ایرانی، آن هم در زمانی که نهضت اسلامی در جهان اسلام در حال شکلگیری است، برای چیست؟ ملی گرایی و دم زدن از مکتب ایرانی با چه انگیزهای میتواند صورت بگیرد؟... همان کسانی که از اصحاب رسول خدا صلیاللهعلیهوآله بودند پس از رحلت ایشان علی علیهالسلام را خانهنشین کردند، و بنیامیه که با نام اسلام بر سرکار آمدند کاری کردند که بر همه منابر به لعن علی علیهالسلام میپرداختند و مجاهدان و یاران پیامبر صلیاللهعلیهوآله نیز اعتراضی نکردند؛ پس جای تعجب نیست اگر برخی از یاران امام، روزی علیه اسلام و انقلاب به پا خیزند (همانگونه که سران فتنه گذشته این چنین کردند)، و جای تعجب نخواهد بود اگر برخی از کسانی که امروز دم از رهبری میزنند و از یاران رهبری هستند، فردا فتنه بزرگتری را به وجود آورند. ... خطری که من احساس میکنم شدیدترین خطری است که تا کنون اسلام را تهدید کرده است و آن هم از سوی نفوذیهایی است که در بین خودیها در حال رشد هستند.».
منبع شناختن دین قرآن، معصومین و علما هستند، نه مرتاضان و جنگیران
8/2/90
«تاریخ نیز گواه است که از صدر اسلام تاکنون در شرایط عدم دسترسی به امام معصوم، به ویژه در زمان غبیت، فقها و علما نقش بسیار مؤثری داشتند و اگر آنها نبودند، چه بسا چیزی از اسلام باقی نمانده بود و اگر هم نامی از اسلام بود، محتوای آن کاملا تحریف شده بود. ... خداوند حداکثر اختیار را به انسان داده است و حتی قرآن که کتاب هدایت است، بر اثر استفاده نادرست و تفسیر به رأی میتواند برای عدهای وسیله گمراهی باشد. از همینرو شیاطین انسی مانند مرتاضها از قدرتی برخوردارند که میتوانند به کمک آن دیگران را بفریبند؛ اما مردم باید با انتخاب صحیح سعی کنند از دام شیاطین رها شوند و با استفاده از اسباب هدایت راه درست را پیدا کنند. ... طبق روایات هر اتفاقی که برای بنیاسرائیل افتاده، برای امت اسلام هم رخ میدهد. پس باید بدانیم که همواره سامریهایی هستند که میتوانند ما را بفریبند. ... بحمدالله شیعیان بیش از سایرین از این وقایع درس گرفتهاند؛ به ویژه در جریان تعیین خلیفه، زمانی که بسیاری از افراد پس از رحلت پیامبر اسلام(ص) واقعه غدیر خم را که تنها هفتاد روز از آن گذشته بود فراموش کرده بودند. تاریخ نشان داده بسیاری از مسلمانانی که اهل نماز، تلاوت قرآن و انفاق بودند، و حتی در رکاب رسول خدا و امیرالمؤمنین ـصلواتالله علیهماـ شمشیر زده بودند، فرزند وی را به فجیعترین وضع به قتل رساندند. ما باید از این وقایع درس عبرت بگیریم و بدانیم این تحولات برای هر کسی ممکن است اتفاق بیافتد و این دامها سر راه همه ما وجود دارد و خطر سقوط در آنها تا لب گور ما را تهدید میکند. ... برای هدایت ابتدا باید از عقل استفاده کنیم و سپس قرآن و کلمات معصومین(ع) را با مراجعه به اهل علم و متخصصان مسایل دینی، یعنی فقها، فرا بگیریم. ... دین را باید به کمک علما از قرآن و کلمات معصومین آموخت؛ نه از مرتاض و جنگیر؛ و با استناد به اینکه برخی افراد کارهایی میکنند که دیگران از انجام آن عاجزند، نمیتوان برای شناخت دین به آنها مراجعه کرد. .. اگر پس از بررسی ادله ولایت فقیه به حقانیت آن پی بردیم، باید پای آن بایستیم و بدانیم که مخالفت با ولیفقیه مخالفت با ائمه و بر اساس روایات در حد شرک بالله است.».
بازتولید تفکر ضد روحانیت میتواند فتنه بعدی جامعه باشد
15/2/90
«شاید جامعه ما آبستن فتنه دیگری باشد و با فتنه نفوذ تفکر ضد روحانیت در جامعه، روبهرو باشیم. ... امروز شاهدیم در همین نظام، کسانی که بعد از انقلاب به دست امام و به سفارش ایشان به پست و مقامی در نظام اسلامی رسیدند، از پشت به ولایتفقیه و مردم خنجر زده و خیانت کردند. ... خدای متعال نیز جلوی آنها را نگرفت تا مردم خود تصمیم بگیرند و کاری کنند وبه لطف خدا مردم در صحنه حاضر شدند و نگذاشتند که این افراد به اهداف پلید خود که از بین بردن نظام اسلامی بود، برسند. ... این مسأله بسیار شگفتآور است که فردی [اشاره به شخصیت رهبر معظم انقلاب اسلامی] در طول این پنجاه سالی که از شروع فعالیتهایش برای انقلاب و نظام میگذرد، هر روز مورد امتحان و آزمایش الهی قرار گیرد و یک بار هم نمره مردودی نداشته باشد، ایشان هرگز با امثال ما که هر روز به یک شکلی هستیم و در زندگی و آزمایشهای الهی افت و خیز داریم و با تجدیدی گام بر میداریم، قابل مقایسه نیستند. ... قاتل شهید مطهری متأسفانه یک طلبه بود، بهانه و شعار او حفظ اسلام، عدالت اجتماعی و مانع بودن ایشان برای تحقق عدالت اجتماعی در کشور بود؛ او تحت تأثیر افکار مارکسیستی و افکار التقاطی دیگر به این نتیجه رسیده بود که در حکومت اسلامی روحانیت نباید نقشی داشته باشد. ... او چنین فکر ارتجاعی را در سر میپروراند که با حضور روحانیت نمیتوان به جامعه توحیدی رسید و باید این مانع برداشته شود. هوشیار باشید که این طرز تفکر هنوز نمرده و تمام نشده است، اگر چنین تفکری امروز به گوش ما میرسد، باید مطمئن باشیم که فتنه دیگری در حال شکلگیری است. ... نفوذ تفکر ضد روحانیت در جامعه میتواند فتنه بعدی جامعه باشد. ... از آغاز انقلاب مشروطه، تفکرات ضد روحانیت وجود داشته و همین تفکرات بود که شیخ فضلالله نوری را بالای دار برد، چون ایشان به توطئه فراماسونرها پی برده بود و از همان دوران فراماسونها بر مسأله مبارزه با آخوندها تاکید داشتند و روحانیت را مانع اهداف خود میدیدند و این فراماسونرها مانند امروز، هرگز علیه ایران نبودند بلکه بسیار میهنپرست و وطندوست بودند. ... در دوران مشروطه، فراماسونرها اسم و ظواهر دین را حفظ کرده و کوشیدند محتوای دین را عوض کنند، و شعارشان این بود که از متدینان، افراد با سابقه دینی و آبرومند استفاده شود و به مردم، خود را دیندار و متدین معرفی میکردند، ولی در جلسات سرّیشان دینی وجود نداشت و فرقی میان مسلمان و یهودی و زرتشتی نبود. ... امروز توجه کنید آیا این فکرها منقرض شده؟! آیا نمونهها و نشانههای آن را جاهایی نمیبینید؟! آیا از گوشه و کنار نواهای آن به گوش نمیرسد؟! آیا نباید احتمال داد که شاید این حوادث نمونهای از همان فعالیتهاست که بارها در دامش افتادهایم؟! ... تجزیه و تحلیل حوادث، دورنمای تاریکی را برای نظام نمایان میکند که شایسته است مسئولان و مردم نسبت به آن توجه ویژه داشته باشند».
تجزیه و تحلیل حوادث و ضرورت توجه ویژه
21/2/90
«تدبیر و بصیرت رهبری در کنار بیداری مردم، ما را در مقابل این حوادث بیمه میکند، اما ما هم باید نسبت به وظیفه خود چشمپوشی نکنیم و آگاهانه و مدبرانه در مقابل انحرافات فکری و عقیدتی ایستادگی کنیم و زمینه ایجاد این انحرافات را از بین ببریم.... ما وظیفه داریم در این حیطه وارد شویم و انحرافات را بازگو و برای از بین بردن توطئهها تلاش کنیم، هر چند گاهی اوقات با سرزنش دوستان مواجه میشویم. ... امروز ما با دو مسأله مواجه هستیم، از طرفی باید قدردان خدمات دولت باشیم و از طرفی باید از رسوخ انحرافات فکری جلوگیری کنیم. ... این که بعضی تکرار میکنند جامعه را مستقیما امام زمان اداره میکند، جملهای است که در معرض برداشت نادرست قرار گرفته، بعضی میخواهند با این حرفها لزوم ولیفقیه را زیر سؤال ببرند. ... این طرز فکر، در کنار قدرت، سرمایه و حمایتهای خارجی، چیزی مانند حکایت علی محمد باب را به دنبال دارد. ... کنارهگیری از شعائر اسلامی و بلند کردن شعائر انسانی و ایرانی از دیگر انحرافاتی است که کنار زدن دین، اسلام و روحانیت را در درون خود پنهان کرده است. ... کنار هم گذاشتن این حوادث و تجزیه و تحلیل آنها، دورنمای تاریکی را برای نظام جمهوری اسلامی نمایان میکند که شایسته است مسئولان و مردم نسبت به آن توجه ویژه داشته باشند. ... خطرناکترین دام شیاطین جداکردن مردم از رهبران شایسته دینی است.».
خطرناکترین دام شیاطین جداکردن مردم از رهبران شایسته دینی است
27/2/90
«امروز نهالی که امام غرس کرده و با خون شهدا آبیاری شده، با باغبانی رهبری بینظیر به بار نشسته است، اما باید توجه داشت که در کنار این درخت تنومند علفهای هرز زهرآگینی میروید که میتواند ریشه درخت را بخشکاند، پس باید آنها را بشناسیم و راه صحیحی برای کندن این علفها و خشکاندنش بیابیم. ... بزرگترین و پیچیدهترین خطرها، تضعیف باورهای اسلامی و دادن باورهای غلط است، بنابر این باید باورهای اسلامی را خوب تقویت کنیم تا در مقابل طوفانها نلرزیم. ... حضرت علی علیهالسلام دردهای بسیاری داشت و یکی از بزرگترین دردها این بود که مردم وی را با معاویه مقایسه میکردند، نکند روزی آنقدر پست شویم که علی زمان را با کسانی که دهها و صدها درجه پایینتر هستند مقایسه کنیم. ... مشروعیت قانون اساسی به ولیفقیه است و اگر قانون اساسی امضای ولیفقیه را نداشت کاغذ پارهای بیش نبود چرا که وی جانشین امام زمان (عج) است و پیروی از او بر همگان واجب است و حتی مراجع تقلید نیز نمیتوانند با حکم او مخالفت کنند. ... روحانیت و فقها نیز پزشک دین هستند و تابع هر جن گیری نمیتواند فتوادهنده و تابع اسلام باشد. ... خطرناکترین دامهای شیاطین جداکردن مردم از رهبران شایسته دینی است و هر لغزشی در طول تاریخ پیدا شده است به خاطر جدا شدن مردم از رهبران شایسته بوده است. ... شیطان وسایلی فراهم کرده که در دل یک کشور اسلامی با شعارهای دینی، نطفه یک حرکت ضد اسلامی منعقد گردد.».
شیطان وسایلی فراهم کرده که در دل یک کشور اسلامی با شعارهای دینی، نطفه یک حرکت ضد اسلامی منعقد گردد
29/2/90
«کمال استادی این شیاطین در اینجا ظاهر میشود که با القای این فکر که امام زمان (عج) کشور را اداره میکند، سعی در تضعیف جایگاه ولیفقیه دارند و نیاز به وجود ولیفقیه را زیر سؤال میبرند.... از طرف دیگر شیطان با این تجربیات طولانی که از فریب انسانهای مختلف به دست آورده، میداند از کجا شروع کند. او از نقطهای بسیار کمرنگ شروع میکند وتدریجا پیش میرود به طوری که حساسیتی ایجاد نشود و بعضیها هم به خاطر صداقت و صفا و اندکی سادگی، حساسیتی نشان نمیدهند؛ یا توجیه میکنند و یا گمان میکنند که مبارزه با این انحرافات به هزینههایش نمیارزد. ... بعضیها نسبت به خطر اطلاع دارند ولی آن را ساده میانگارند و مسامحه میکنند، بعضی هم که عمق خطر را بیشتر درک میکنند، به خاطر تعلق به گروه خاص، واکنش به خطر را به مصلحت گروه خود نمیبینند و عکسالعملی نشان نمیدهند. ...تنها افراد اندکی هستند که چشم تیزبینی دارند، خطر را میبینند، آیندهاش را درک و ارزیابی میکنند و طبعا حساسیت نشان میدهند، اما غالبا با چنین افرادی رفتارهای نامهربانانه میشود، و این نامهربانیها نه تنها از سوی دشمنان بلکه گاهی اوقات از طرف دوستان نیز دیده میشود که جای تعجب دارد. ... در چند سال اخیر، چنین احساسی پیش آمده که خطری پیچیده نسبت به اساس فکری جامعه در حال شکلگرفتن است و شیطان تمام تجربیات وحیلههای خود را به کار گرفته تا طرز فکری انحرافی را در جامعه القاء کند. ... ظهور یک رهبر دینی و نفوذ فوقالعاده او در تودة مردم، دشمنان را نسبت به روحانیت حساس کرد بنابراین کوشیدند از این محبوبیت ونفوذ جلوگیری کنند و تفکر ضد روحانیت را در میان اقشار جامعه رواج دهند. ... استراتژی قطعی شیطان این است که بتواند مرتبه و قداست روحانیت شیعه را تضعیف کند چون تنها راه تضعیف اقتدار اسلام و دور کردن جامعه از خداوند، تضعیف روحانیت است. ... قدم اول در القای این تفکر، سعی در کاستن از محبوبیت روحانیت با بزرگ جلوه دادن نقاط ضعف برخی روحانیان و حتی لغزشهای ایشان در تکلم و پوشش، و قدم دوم مطرح کردن اسلام منهای روحانیت بود. ... این استراتژی تمام نشده و امروز هم با الگو قرار دادن اروپا در کنار زدن کلیسا، تلاش میکنند تا روحانیت را مانع پیشرفت ایران جلوه دهند و با این ایده، درصدد کنار گذاشتن روحانیت و القای تفکر ضد روحانیت در جامعه هستند. ... کمال استادی این شیاطین در اینجا ظاهر میشود که با القای این فکر که امام زمان (عج) کشور را اداره میکند، سعی در تضعیف جایگاه ولیفقیه دارند و نیاز به وجود ولیفقیه را زیر سؤال میبرند. ... این طرز فکر به سمتی در حال حرکت است که میگوید ما با رابطهای معنوی میتوانیم خواسته امام زمان (عج) را به دست آوریم و کشور را بیواسطه و بدون نیاز به متخصصان اسلامشناس اداره کنیم. ...هدف این تفکر انحرافی آن است که در آینده این تصور القا شود که تمام فعالیتها، طرحها و خدمات انجامشده در این چند سال از جانب یک نفر منحرف بوده و او بزرگترین استراتژیست عالم است، و هر کاری که انجام دادهایم از او الهام گرفتهایم و بنابراین او باید رئیسجمهور آینده شود و کشور را اداره کند. ... این خطر بزرگی است که به نام اسلام، با استفاده از خون شهیدان و بعد از تحمل این همه سختیها بگویند انتخاب شدن چنین کسی که نه شناخت درستی از اسلام دارد و نه سوابق روشنی در انقلاب، مرتبهای از ظهور است! بدین ترتیب شیطان وسایلی فراهم کرده که در دل یک کشور اسلامی با شعارهای دینی، نطفه یک حرکت ضد اسلامی منعقد گردد. ... اکنون اگر احتمال ضعیفی هم بدهیم که شیطان چنین نقشهای کشیده است، باید حواسمان جمع باشد، احتیاط کنیم و نسبت به حوادث و فتنهها حساسیت وعکس العمل مناسب انجام دهیم. ... نوک پیکان جریان انحرافی به طرف اسلام و ارزشهای اسلامی نشانه رفته است.».
نوک پیکان جریان انحرافی به طرف اسلام و ارزشهای اسلامی نشانه رفته است
8/3/90
«با گذشت زمان، آرام آرام محور فتنه و رابطه آن با مسئولان رسمی کشور روشن شد. البته ابتدا کسانی تلاش کردند این رابطه را تضعیف کنند، ولی هر چه سعی کردند کمتر نتیجه گرفتند و روز به روز وابستگیها بیشتر شد. ... این وابستگیها تا جایی پیش رفت که احساس میشد حمایتهایی که از طرف مقام معظم رهبری صورت گرفته و سرمایهها و خدماتی که انجام شده، همه در معرض نابودی قرار گرفته است، و هیچ راه معقول و قابل توجیهی برای حل این رابطه و وابستگی وجود ندارد. همه این قرائن دست به دست هم داد تا مسأله سحر و تسخیر به میان بیاید که طبعا مطرح کردن این مسائل خساراتی هم برای جامعه به دنبال داشت که بعدها با آشکار شدن قرائن متعدد این مسأله صورت واقعیتری به خود گرفت....اگر هدف از این حرکتها برای رسیدن به ریاست جمهوری بود میشد آن را بدون این همه حواشی و مسائل، با خدمت صادقانه به مردم بدست آورد. ... کنارهم قرار دادن قرائن و ایدهها و سخنانی که از این شخص در جاهای مختلف مطرح شد ما را به این نتیجه میرساند که هدف تنها قدرت نیست، بلکه نوک پیکان به طرف اسلام و ارزشهای اسلامی نشانه رفته است. ایشان با اشاره به تعدادی از این قرائن و یادآوری برخی سخنان شخص خاص مانند گذشتن تاریخ مصرف و دوران اسلام گرایی و تشبیه آن به اسب سواری نسبت به ماشین سواری، علنی کردن شعارهای ملیگرایانه و مکتب ایرانی و اینکه میشود با ارتباط معنوی، حقائق اسلام و خواسته امام زمان (عج) را درک کرد، یادآور شد: این شخص حتی یک مورد بر علیه سران فتنه سخنی نگفته است، در سخنرانیها حمایت و ارادت قابل توجهی به رهبری نظام نداشته که همه این حرفها نشاندهنده فکر و هدف شوم این تفکر انحرافی است. ... اگر همه این سخنان فقط در حرف خلاصه میشد، امکان داشت آنها را حرفهایی دیوانهوار به حساب آوریم، اما به دست گرفتن گلوگاههای اقتصادی و پروژههای عظیم اقتصادی کشور، ایجاد شبکه عظیم سیاسی در وزارتخانهها، استانداریها و نهادهای دولتی و خصوصی، سفرهای خارجی و ارتباط معنادار با شخصیتهای خارجی، تفسیرهای معنادار از قیام مسلمانان در شمال آفریقا، سوق دادن هدفها به سوی انگیزههای ملی و تضعیف جایگاه ولیفقیه، همه و همه ما را به این نتیجه میرساند که این حرکتها نمیتواند فقط به خاطر رئیسجمهور شدن و قدرت باشد، بلکه هدف از بین بردن اسلام و ارزشهای اسلامی است. ... حمایت و قدردانی از تلاشها و خدماتی که در دولت صورت گرفته را نباید فراموش کرد.».
تمجیدهای مکرر و بی مانند رهبر انقلاب از آیت الله مصباح
شاید لازم باشد حال که مواضع این عالم فرهیخته در ارتباط با جریان انحرافی رسوخ کرده در دفتر رییس جمهور را خواندیم،بار دیگر تمجید های بی سابقه رهبر عزیز از ایشان را یاد آوری کنیم .
بدون تردید در طول مدت رهبری بابرکت حضرت آیت الله خامنه هیچ شخصیتی همچون علامه محمد تقی مصباح یزدی مورد تمجید و تایید رهبر انقلاب قرار نگرفته است.دقت و تامل در جنس تعابیر معظم له در مورد آیت الله مصباح نشان میدهد ایشان جایگاه یگانه ای برای آیت الله مصباح در فضای فکری و سیاسی کشور قائل هستند. مقام معظم رهبری تاکنون بارها و بارها در تجلیل از شخصیت آیت الله مصباح سخنانی را بیان داشته اند.بازخوانی مطلب زیر عنایت ویژه آقا به فیلسوف بصیر انقلاب را ثابت میکند:
برای دعوت از آقای مصباح اصرار کنید!
رهبر انقلاب در مورخ 9 بهمن 1370 در حکم انتصاب آیت الله مصباح به عضویت شورای عالی مجمع جهانی اهل بیت (ع) ایشان را در شمار برجستگان رجال علمی و چهره های برجسته ی عالم تشیع نام می برند. همچنین پس از راه اندازی رادیو معارف صدای جمهوری اسلامی، در اولین دیدار اعضای این گروه با معظم له، درخصوص استفاده ی رادیو معارف از شخصیت های برجسته ی دینی در برنامه های خود، درخصوص شخصیت علمی آیت الله مصباح می فرمایند:
«از لحاظ معارف عقلانی و فلسفی اسلامی، ما امروز چه کسی را داریم؟ مثلاً آقای مصباح و آقای جوادی آملی را در قم داریم آنچه شما ارایه می دهید، باید از سطح اینها کمتر نباشد.» (در دیدار با اعضای گروه معارف اسلامی صدای جمهوری اسلامی، 13 اسفند 1370، www.khanenei.ir) در ادامه ی این دیدار، مقام معظم رهبری با اشاره به فضل و دانش آیت الله مصباح، لزوم مشاوره با ایشان را لازم می شمارند و حتی بر استفاده از شاگردان ایشان نیز تاکید می ورزند:
«شما باید یک گروه مشاوره ی محتوایی از مناسب ترین شخصیت هایی که امروز می توانید پیدا کنید، داشته باشید مثلاً از آقای مصباح دعوت کنید و اصرار هم بکنید یا مثلاً از شاگردان آقای مصباح دعوت کنید خوشبختانه یکی از موفقیت های آقای مصباح یزدی در قم، این است که ایشان برخلاف خیلی از فضلای ما که فضلشان در خودشان منحصر مانده، فضلش در شاگردان خوب سرریز شده.» (همان)
برکت ماندگار حوزه علمیه
رهبر معظم انقلاب اسلامی همچنین در هفتم مهر 1374 در حکم انتصاب حضرت آیت الله مصباح یزدی به ریاست موسسه ی امام خمینی (ره) چنین می نگارند:
«اکنون که بحمدالله موسسه ی آموزشی و پژوهشی امام خمینی – اعلی الله مقامه – در سایه ی تلاش پیگیر و موفق جنابعالی رسمیت یافته و به تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی رسیده است، جنابعالی را که از برکات ماندگار حوزه ی علمیه ی قم و از چهره های موصوف و معروف به علم و عمل و جد و ابتکار می باشید به ریاست و مدیریت این موسسه منصوب می کنم ... با توجه به احاطه و نکته دانی آن جناب، خود را از توصیه به کارهای بایسته بی نیاز می دانم و شما و همه ی همکاران هوشمند و دلسوزتان را به لطف و هدایت و فضل مستمر پروردگار متعال می سپارم.» (ر.ک. اندیشه ی ماندگار، ص 211).
علامه طباطبایی و شهید مطهری زمان
مقام معظم رهبری در اوج حملاتی که در محافل و نشریات مختلف به آیت الله مصباح وارد می شد، فرمودند:
«بنده نزدیک به چهل سال است که جناب آقای مصباح را می شناسم و به ایشان به عنوان یک فقیه، فیلسوف، متفکر و صاحبنظر در مسائل اساسی اسلام ارادت قلبی دارم اگر خداوند متعال به نسل کنونی ما این توفیق را نداد که از شخصیت هایی مانند علامه طباطبایی و شهید مطهری استفاده کند، اما به لطف خدا این شخصیت عزیز و عظیم القدر، خلاء آن عزیزان را در زمان ما پر می کند.» (روزنامه ی جوان، 14 شهریور 78، صص1-2)
صاحب حرف رسا و نافذ،منطق قوی و مستحکم
مقام معظم رهبری در جمع دانشجویان شرکت کننده در طرح ولایت در سال 1379 فرمودند:
«این هجوم های تبلیغاتی را که به شخصیت های برجسته، به انسان های والا و با اخلاق برجسته می کنند، اینها همه اش نشان دهنده ی اهداف و نیات دشمن است. یک نفر مثل جناب آقای مصباح که حقیقتاً این شخصیت عزیز، جزو شخصیت هایی است که همه ی دلسوزان اسلام و معارف اسلامی از اعماق دل بایستی قدردان و سپاسگزار این مرد عزیز باشند، مورد هجوم تبلیغاتی قرار می گیرند ... حرف رسا و نافذ، منطق قوی و مستحکم هر جایی که باشد، آنجا را دشمن زود تشخیص می دهد، چون حسابگر است دشمن آنجا را خوب می شناسد و به مقابله اش می آید با مرحوم شهید مطهری هم همین جوری برخورد کردند امروز شهید مطهری در دنیا نیست البته امروز هم بعضی ها هم شهید مطهری را رها نمی کنند حتی امروز هم به او تهاجم می کنند لکن آن روزی که زنده بود، آن کسانی که بودند و دیده اند، می دانند که با آن شهید عزیز چه کردند؛ چه اهانت ها، چه ناشایست ها و ناسزاها که به آنچه ره ی مطهر و منور زده شد...» (مجله ی اشراق اندیشه، ش اول، هفته نامه ی پرتو سخن، 2 آذر 79.)
بسیار متشکریم از خدای متعال به خاطر شما
حضرت آیت الله خامنه ای در تاریخ 6 تیر 1379 نیز به منزل آیت الله مصباح یزدی در قم رفته و دقایقی را در جمع ایشان و خانواده ی مکرمشان حضور یافتند از جمله مطالبی که در این جلسه مطرح شد، این بود که مقام معظم رهبری خطاب به ایشان فرمودند:
«روزنامه ی کیهان یک مقاله ی زیبا خطاب به شما نوشته – البته اسم نیاورده، ولی مخاطبش شما هستید درست همان چیزی که آدم در دلش هست، همان را درباره ی شما مطرح کرده. حتماً بگیرید و بخوانید (ر.ک: روزنامه ی کیهان، 4 تیر 1379) این یک روشنفکر مسلمان است، یک جوان روشنفکر مسلمان است، یک مسطوره ای است، یک نمونه ای است از کسانی که درباره ی جنابعالی و کار بزرگی که امروز شما انجام می دهید، احساسشان و درکشان این است ... به هر حال، ما از خدا بسیار سپاسگزاریم به خاطر توفیقاتی که به شما داده، بسیار متشکریم از خدای متعال به خاطر شما.»
مقام معظم رهبری در این دیدار در رابطه با امتیازات روش استاد در ارایه ی مطالب و سخنان خویش فرمودند:
«این پرداخت منطقی که شما دارید، مبارک است رنگ کاربردی، تحقیقات کاربردی، رنگ روز، رنگ نیاز زمان، اینکه انسان هم دچار تکرار و حرف های گفته شده و سست نشود، حرف منطقی و قوی بزند و هم مته ای از آن نیازهای روز و مسائل رایج سیاسی و غیرسیاسی و فرهنگی – سیاسی در آن وجود داشته باشد، این خیلی خوب است، پرداخت خوبی است این جور سیاحت مطلب خودش یک هنر است.»
مطالب کتاب شما نه مفید بلکه ضروری بود
مقام معظم رهبری همچنین، با اشاره به کتاب «آذرخشی دیگر از آسمان کربلا» که حاوی مجموعه سخنرانی های آیت الله مصباح در محرم 1421 قمری – سال 1379 – است، فرمودند:
«بنده این کتاب مربوط به عاشورا تقریباً همه اش را خواندم مطالبی است لازم، نمی شود گفت مفید، بالاتر از مفید (است). مطالب ضروری و لازم است از آن مطالبی هم هست که مخاطب را عصبانی می کند یک وقتی یک مطلبی است که حالا (چندان اثری از این جهت ندارد) یک وقت هم یک مطلبی است که حقیقتاً عصبانی می شوند و برمی خیزند، این کتاب از این نوع بود این طور بازکردن قضایای عاشورا، به روز کردن این قضایا خیلی مفید است. در این 7-8 جلسه، بعضی از مطالب مطالبی است که غیر از شما شاید کس دیگری نتواند، حداقل این طور نمی تواند، اصلش را هم حل کنیم لااقل این است که به این خوبی نمی تواند (از عهده ی بحث برآید) (نوار ویدئویی این دیدار موجود است)
مبانی فکری اسلام در دست ایشان است
در تاریخ 5 تیر 1380 نیز مقام معظم رهبری در دیدار جمعی از نونهالان و نوجوانان حافظ و قاری قرآن کریم فرمودند:
«من خواهش می کنم ایشان (حجت الاسلام طباطبایی) و مجموعه ی دست اندرکار به این نکته توجه کنند که پابه پای پیشرفت معلومات قرآنی و دینی اینها (حافظان و قاریان خردسال) آگاهی های استدلالی و عمق بخشیدن استدلالی به اعتقادات اینها را هم حتماً در برنامه قرار بدهید... به نظر من، یکی از چیزهایی که می تواند خیلی کمک کند به این قضیه، این است که از کتابهای شهید مطهری، از معارفی که امروز بزرگانی از قبیل آقای مصباح و دیگران که واقعاً مبانی فکری اسلام دست اینهاست؛ از اینها استفاده کنند حتی می شود اینها را ساده کرد، شما می تواند این کار را بکنید.» (هفته نامه ی پرتو سخن، 13 تیر 1380.)
منبع فکر و اندیشه ی بی غل و غش معارف اسلامی
مقام معظم رهبری بار دیگر در جمع دانشجویان و دانش آموزان طرح ولایت در سال 1381 فرمودند:
«لازم است تشکر کنم از معلمان و استادان و دست اندرکاران و مدیران این تلاش فرهنگی که بسیار باارزش است و مخصوصاً از شخص جناب آقای مصباح که حقیقتاً یکی از وجود های مبارک و مغتنم در دوره ی ما هستند و منبع فکر و اندیشه ی بی غل و غش معارف اسلامی.ان شاءالله خداوند به ایشان و دیگر دست اندرکاران توفیق ادامه ی این خدمت بسیار باارزش را عنایت کند و وسیله ی بهره مندی هر چه بیشتر، گسترده تر و عمیق تر جوانان را از این سرچشمه های معرفت فراهم کند.» (همان، 4 شهریور 1381، ش143).
شخصیت علمی فکری روشنفکری برجسته/عقبه تئوریک نظام
حضرت آیت الله خامنه ای همچنین در دیدار سال 1384 با مسئولان دفتر تبلغیات اسلامی حوزه ی علمیه قم خواستار توجه این دفتر به عقبه های تئوریک نظام شدند:
«توجه کنید که مجموعه ای از متفکران، علما و سابقه دارهای در امر دین، مدعی عقبه ی تئوریک نظام هستند و آن را تشکیل می دهند. اگر شما خود را از مجموعه ی کسانی که در باب دین و مساله ی دین و معرفت دینی مدعی اند، بر کنار داشتید، ناقص خواهید ماند؛ لااقل بی اطلاع خواهید ماند، که این خودش اشکال بزرگی است شما این مجموعه را چگونه تعریف کرده اید؟ الان ما در حوزه ی قم علمایی داریم، بزرگانی داریم، صاحب نظرانی داریم، اندیشه پردازان یا تئوریسین ها و ایدئولوگ هایی داریم که با دفتر تبلیغات هیچ ارتباطی ندارند.ما شخصیت علمی فکری روشنفکری برجسته ای مثل آقای مصباح یزدی را در قم داریم؛ یا یک ملای برجسته ی قوی مثل آقای جوادی آملی را در قم داریم؛ در بین آقایان مراجع هم کسانی هستند که در مسائل دینی حقیقتاً روشنفکر و صاحب نظر و صاحب فکر هستند؛ نه امروز و دیروز، از چهل سال پیش در بین بزرگان حوزه ما آنها را می شناسیم که من نمی خواهم اسم بیاورم، ارتباط شما با آنها چگونه تعریف می شود؟ شما عقبه ی فکری نظام هستید، آنها هم هستند و بسیاری دیگر هم همینطور... سعی کنید این عقبه ی تئوریک نظام بودن تبدیل نشود به یک پستوی بسته و انصحاری که بی خبر از اطراف خودش باشد.» (همان، 20 مهر 1384، شماره ی 299، ص8)
تجلیل از فضل، اخلاص و تقوای آیتالله مصباح یزدی
در جریان سفر تاریخی مقام معظم رهبری به قم در سال 89 مدیر، مسئولان و اعضای هیئتهای علمی مؤسسه آموزشی، پژوهشی امام خمینی با رهبر معظم انقلاب اسلامی دیدار کردند.حضرت آیتالله خامنهای در این دیدار با ابراز خرسندی فراوان از تلاشهای عمیق مؤسسه آموزشی، پژوهشی امام خمینی ابراز داشتند: «این مؤسسه خوب، جامع و کامل میتواند از لحاظ تلاش پیگیر، خستگی ناپذیر، خالصانه و عالمانه الگویی برای حوزه باشد.»ایشان با تجلیل از فضل، اخلاص و تقوای آیتالله مصباح یزدی، وجود این کمالات را در مدیریت یک موسسه موجب افزایش برکات الهی خواندند و افزودند: «خدمات و تلاشهای این مؤسسه، به شکل صحیح اطلاع رسانی شود.»(پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری)
این سه در ایشان جمع است:علم،بصیرت،صفا
رهبر معظم انقلاب اسلامی در یکی از آخرین سفرهای غیررسمی خود به شهر مقدس قم (اسفند ماه 89 )که با هدف بازدید از بزرگان و مراجع عظام تقلید صورت گرفته است، با حضور در منزل آیت الله مصباح یزدی، نزدیک به سی دقیقه با ایشان و خانواده و فرزندان وی به گفتگو پرداختند. در این دیدار که مشابه حضور پیشین ایشان در بیت آیت الله مصباح یزدی، سرشار از ابراز احساسات و عواطف خانواده آیت الله مصباح یزدی بود، رهبر معظم انقلاب نکاتی را پیرامون ویژگی های شخصیتی آیت الله مصباح یزدی بیان فرموده و به ابراز احساسات خانواده ایشان پاسخ گفتند.
رهبر فرزانه انقلاب همچنین اظهار داشتند:« بنده هم به سهم خودم قدر آقای مصباح را میدانم. واقعا میدانم که ایشان در کشور و برای اسلام چه وزنهای هستند و حقا و انصافا ما امروز نظیر ایشان را – حالا به این تعبیر بگوییم – خیلی نادر نظیر آقای مصباح ممکن است وجود داشته باشد با این وزانت علمی و عمق علمی و احاطه و وسعت و با این آگاهی و بینش و صفا.»
رهبر معظم انقلاب تصریح کردند: «این سه جهت در ایشان جمع است؛ هم علم، هم بصیرت به معنای حقیقی کلمه و هم صفا. این سه تا با هم در وجود ایشان خیلی ارزشمند است. خداوند متعال انشاء ا... وجود ایشان را برای ما و انقلاب محفوظ بدارد و وجود ایشان را سالم بدارد تا همه بتوانند از برکات ایشان استفاده نمایند. »
نظرات شما عزیزان: